صفر تا بینهایت

راهی به سوی خلاقیت، نواندیشی و نوآوری و حرکت از صفر به سوی بینهایت

زندگی سرشار از مشکلات است و این خبر خوبی است!
خبر خوبی برای آنانکه می دانند در پس هر مشکل راهی است به سوی پیروزی، در پس هر صفر راهی است به سوی بینهایت.

طبقه بندی موضوعی

۱۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

قانون شکن باش!

۰۱
ارديبهشت


زنجیر

در یک آزمایش تعدادی کک را در یک ظرف در بسته قرار دادند. کک‌ها قادرند تا ارتفاعی چندین برابر اندازه خود بپرند و در واقع در جهان ما آن‌ها قهرمانان پرش ارتفاع هستند. ولی کک‌های درون ظرف با انجام پرش‌های بلند به درب ظرف برخورد کرده و کم کم متوجه شدند که نمی‌توانند تا ارتفاع زیادی بپرند و رفته رفته ارتفاع پرش آن‌ها کاهش یافت.

پس از آن درب ظرف باز شد و کک‌ها قادر بودند با پرش بلند از ظرف خارج شوند ولی کک‌های داستان ما همچنان در ارتفاعی پایین شروع به پرش کردند. با آنکه فضا برای پرش با ارتفاع بالا وجود داشت کک‌ها همچنان پرش‌های کوتاه داشتند.

در دنیای ما انسان‌ها نیز این امر صادق است. ما نیز در حالی که فضا برای پرواز ذهنمان وجود دارد همچنان در ارتفاع پایین در حرکتیم و گاهی حتی تنها بر روی زمین گام برمی‌داریم. چرا؟ چون سدی در برابر ما وجود دارد. سدی که ذهن ما برایمان ساخته است.

با تولدمان ذهنی بی‌آلایش به جهان خواهد آمد ولی رفته فته با رشدمان و یادگیری مسائل مختلف سدی در ذهن ما ایجاد می‌شود. به مدرسه می‌رویم و به ما می‌گویند که نیرویی به نام نیروی جاذبه وجود دارد که همه چیز را به سوی زمین می‌کشد. خودمان نیز با سقوط اجسام این قانون را درک می‌کنیم و همین مسئله یک سد ذهنی برایمان ایجاد می‌کند.

شاید بگویید که این یک قانون کاملاً صحیح و غیر قابل انکار است. البته که هست. ولی برای ذهن مرزی وجود ندارد. یک ذهن بینهایت در هیچ قانون و باوری اسیر نمی‌شود زیرا در این صورت دیگر به سوی بینهایت میل نخواهد کرد. تصور کنید که این قانون را رد کنید. در این صورت چه خواهید داشت؟ بینهایت محصول. گوشی همراهتان با رها شدن به زمین نخواهد خورد. لیوانی خواهید داشت که با برخورد به زمین نخواهد شکست. دست و پای هیچ پیرزنی نخواهد شکست و هزاران مورد دیگر. در واقع موبایل درون دست شما به علت وجود نیروی جاذبه به زمین نمی‌افتد بلکه سد ذهنی شماست که موبایل را به زمین خواهد انداخت. این قانون را رد کنید تا دیگر هیچ موبایلی به زمین نیفتد.

به تصویر زیر توجه کنید. لطفاً تمامی این نه نقطه را به نقاط مجاور خود وصل کنید بدون اینکه قلم را از روی کاغذ بردارید و یا از روی یک خط دو بار عبور کنید. لطفاً در مورد مسئله مدتی فکر کنید و سپس ادامه مطلب را دنبال کنید.


نه نقطه


یک ذهن عادی قادر به حل این مسئله نیست و اعلام می‌کند که راهی وجود ندارد ولی یک ذهن خلاق به راحتی مسئله را حل می‌کند. چرا ذهن‌های عادی قادر به حل مسئله نیستند؟ زیرا آن‌ها در یک چهارچوب و یک قاعده خود ساخته اسیر می‌شوند. مانند کک‌های داستان.

در این شکل قاعده‌ای وجود ندارد ولی ذهن سریعاً با دیدن این نقاط یک مربع را تصور کرده و در چهارچوب مربع اسیر می‌گردد. برای همین است که نمی‌تواند مسئله را حل کند. برای حل مسئله به سادگی تنها کافی است از چهارچوب مربع خارج شوید و در بیرون از آن خطوطی رسم کنید. در این صورت قادر خواهید بود مسئله را حل کنید.

چنانچه به دنبال یافتن راهی نو برای مسائل خود هستید باید قوانین و باورهای خود را تغییر دهید. هنگامی که مسئله بیان شد و یا موضوع مورد بحث مطرح گردید با خودآگاهی با خود بگویید «چه قاعده و چهارچوب و قانونی در این مورد در ذهن من است؟ به چه چیز باور دارم و آن را حتمی می‌دانم؟». با یافتن پاسخ، همان قانون را نادیده بگیرید و در مورد مسئله با نقض آن قانون تفکر کنید. به زودی خواهید دید که دریچه‌ای جدید به سوی ذهنتان باز خواهد شد.

  • پدرام نقدی

چرا که نه؟

۰۱
ارديبهشت

چرا که نه؟

همه انسان‌ها عادت دارند تا با شنیدن یک ایده و فکر، سریعاً به تفکر بپردازند. در این راه همیشه پایین‌ترین سطح ذهنی فرد شروع به فعالیت خواهد کرد. پایین‌ترین سطح ذهنی ما تفکر در مورد نکات منفی مسئله است. برای همین است که وقتی ایده خود را با کسی در میان می‌گذارید به سرعت انتقادها آغاز می‌شود و همه به نکات منفی طرح شما حمله می‌کنند.

گاهی نیز مسئله به نظر غیرممکن می‌رسد و این امر منجر به رد آن می‌شود. اما چه چیز در این جهان غیرممکن است؟ غیرممکن‌های زیادی برای یک ذهن عادی وجود دارد ولی در جهان برای یک ذهن بینهایت هیچ چیز غیرممکن نیست حتی اگر یک موضوع متناقض مورد بحث باشد.

آیا می‌توانید یک مربع گرد بسازید؟

یک ذهن عادی می‌گوید این امر غیرممکن است. تفاوت عمدهای بین مربع و دایره وجود دارد و نمی‌توان شکلی ساخت که هم گرد و هم مربع باشد. ولی یک ذهن بینهایت چه می‌کند؟ او مربعی خواهد ساخت و آن رو حول محور خود به چرخش در خواهد آورد. در این صورت یک مربع گرد خلق خواهد شد.

در واقع هیچ چیز در این جهان غیرممکن نیست، مگر شما این‌گونه بخواهید. یک ذهن بینهایت و یک ذهن خلاق هیچ‌گاه به مسائل و ایده‌ها «نه» نمی‌گوید بلکه می‌گوید «چرا که نه؟» یکی از خصوصیات بارز انسان‌های خلاق، پذیرنده بودن آن‌هاست. یک ذهن بینهایت تمامی ایده‌ها را می‌پذیرد حتی اگر مضحک و مسخره باشند.

ولی چرا باید چنین کنیم؟ زیرا هیچ ایده‌ای به خودی خود غلط نیست. در نگاه اول به سرعت نمی‌توان یک ایده را غلط دانست. بسیار بوده‌اند شرکت‌هایی که در ابتدا یک ایده خوب را رد کرده‌اند و همان ایده در شرکت رقیب ظهور کرده و منجر شده تا رقیب از آن‌ها پیشی بگیرد.

همچنین یک ایده هر چند اشتباه و حتی مضحک باشد، قادر است تا نواندیشی را در ذهن تحریک کند. یک ایده می‌تواند منجر به پدید آمدن ایده‌ای دیگر شود و در واقع ذهن از ایده اولیه به سوی ایده دیگری پرش می‌کند و به این صورت یک ایده بسیار عالی پدید خواهد آمد.

یک انسان خلاق می‌داند که هیچ‌گاه نباید به هیچ ایده‌ای «نه» بگوید بلکه همواره باید بگوید «چرا که نه؟». بر این اساس دیگر هیچ‌گاه حق «نه» گفتن به هیچ اندیشه‌ای را ندارید. شاید تا پیش از این چنین بوده‌اید، ولی از این پس چنین حقی از شما سلب خواهد شد. در راه تفکر خلاق کلمه «نه» از فرهنگ لغات ذهنمان پاک خواهد شد و به جای آن خواهیم گفت «چرا که نه؟»

خوب بر این اساس آیا می‌توانید دو خط موازی رسم کنید که یکدیگر را قطع کنند!؟

لطفاً نگویید دو خط راست موازی هیچ‌گاه یکدیگر را قطع نخواهند کرد. آموختید که قانون شکن باشید و همچنین به هیچ ایده‌ای «نه» نگویید. بگویید «چرا که نه؟» لطفا با این تفکر در مورد مسئله مدتی تفکر کرده و سپس ادامه مطالب را بخوانید.

خوب اگر این مسئله را غیرممکن ندانسته باشید تنها کافی است دو خط موازی را در کنار یکدیگر رسم کنید. حال آنقدر آن‌ها را به هم نزدیک کنید تا یکدیگر را قطع کنند. همچنین می‌توانید آن‌ها را آنقدر عریض کنید تا همدیگر را قطع کنند. همچنین می‌توانید آن دو خط را در فضای سه بعدی تصور کنید. حال به دور آن بچرخید و زاویه دید خود را آنچنان تغییر دهید که دو خط در یک راستا قرار گرفته و همدیگر را قطع کنند.

با گفتن کلمه «نه» چه چیز در اختیارتان خواهد بود. دقیقاً هیچ. ولی با بیان جمله «چرا که نه؟» چطور؟ در این صورت  راه‌ها و روش‌های جدیدی خلق خواهند شد. تفاوت یک ذهن عادی و یک ذهن بینهایت در همین نحوه برخورد با مسائل و ایده‌هاست. با پذیرش هر ایده می‌توانید به سوی بینهایت حرکت کنید.

  • پدرام نقدی

دیگر چه؟

۰۱
ارديبهشت


دیگر چه

یکی دیگر از عادت‌های ذهن‌های عادی، دستیابی سریع به پاسخ و پایان بخشیدن به تفکر است. دانستید که یک ذهن کارآمد باید از سرعت عمل بالایی برخوردار باشد و به همین جهت است که ذهن همیشه از الگوهای قبلی خود برای مواجه با مسئله استفاده می‌کند. همچنین برای اینکه ذهن بتواند به سرعت عمل کند باید سریعاً پاسخ مشکل پیش روی خود را یافته آن را بیان کند و سپس به سراغ مسئله بعدی برود.

این امر برای خلاقیت بسیار مضر است زیرا اولین پاسخ الزاماً درست‌ترین پاسخ نیست و همچنین ذهن از پرداختن به روش‌های دیگر خودداری خواهد کرد. چنانچه در پی جواب‌های دیگر و جدیدتر نباشید هیچ‌گاه به آن‌ها دست نخواهید یافت و در این صورت هیچ‌گاه خلاق نخواهید بود.

لطفاً به تصویر زیر نگاه کرده و بگویید این چیست؟

 

 مستطیل


یک مستطیل. درست است. سؤال سختی نبود. به ذهن خود دقت کنید. پس از یافتن جواب یک سکوت کامل در ذهنتان برقرار شد. ذهن دیگر تمایل ندارد در مورد مسئله تفکر کند. بگذارید این تمایل را در آن ایجاد کنیم. این شکل دیگر شبیه چیست؟ خوب یک درب. دیگر چه؟ یک پنجره، دیگر چه؟ یک دالان تاریک.

می‌بینید که بیان عبارت «دیگر چه؟» ذهن را به تحرک وامی‌دارد. با بیان این جمله ذهن دوباره به کار می‌افتد و جواب‌های دیگری می‌یابد. می‌توانید ببینید که پاسخ‌های اخیر بسیار خلاقانه‌تر از پاسخ ساده مستطیل است. در جهان واقعی نیز همیشه پاسخ اول بهترین پاسخ نیست بلکه با تفکر عمیق‌تر در مورد مسئله می‌تواند پاسخ‌های بسیاری داشت و در واقع از صفر به سوی بینهایت گام برداشت. در این صورت با داشتن پاسخ‌های بیشتر راه رسیدن به پاسخ درست هموارتر خواهد بود.

بگذارید کمی ادامه دهیم. زاویه دید خود را تغییر دهید. این شکل دیگر شبیه چیست؟ یک استخر که از بالا به آن می‌نگریم. یک خانه، یک آجر، یک ورزشگاه، یک باغچه، یک میز و هزاران چیز دیگر. تغییر زاویه دید و همچنین بیان عبارت «دیگر چه؟» و فعال نگه داشتن ذهن، ما را به پاسخ‌های بیشتر و خلاقانه‌تری رساند.

در جهان واقعی نیز همیشه باید به دنبال پاسخ‌های بیشتر و بیشتر بود و هیچ‌گاه به اولین و بدیهی‌ترین پاسخ‌ها قانع نبود. ذهنتان تمایل دارد که به سوی صفر و یک پاسخ میل کند ولی شما نباید به او چنین اجازه‌ای دهید. نگذارید تفکر خاتمه یابد و پیوسته به دنبال پاسخ‌های بیشتر و بیشتر باشید.

  • پدرام نقدی